سلام 

نویسنده : اشکان ارشادی 

روزگاری ، ایامی میگفتند : این خاک هویت ماست. یا حدیث‌ها میگفتند ولی کمتر کسی به عمق معنا پی می برد چون آن را نه لمس کرده بود و نه تجربه! اینکه حافظ گوید : چه ها کشیدم از دست مردم نادان! به معنای روشن معلومست ولی به تجربه کردن و کلکل با نادانها و بیلمزلر چقدر سخته و باید جای او بود تا از فهوای کلام گذشت و به عمق مطلب بیان شده رسید ، یعنی کسب معنی داریم تا معنی. 

خاک پدرانست نکو دار » . بحقیقت کاری نشد برای خاک پدری بکنم ولی دلسوختن و ناراحتی برای آینده اش و غصه خوردن هم کاری هست ولی بچشم نمیاید. باید عرض کنم که من توانایی عقلی دارم نه توانایی جسمی. البت که جسم قوی داشتم ولی فرسوده گشتم. البته توانایی هم تعریفی دارد و قرار نیست که شما توانایی تعیین کنید ، هرکس را بهر کاری ساخته اند » . بله ، و همچنین هرکس را ذوق و قریحه ایست. نمیدانم چرا ضمیر استعدادی از میان رفته و همه دوایر به مدرک گرایی روی آورده اند. تخصص گاه در تجربه و مطالعه است و حتی مدرک آکسفورد هم با چنین تخصصی برابری نمی کند. قدیم شرایطی داشت و اکنون هم شرایطی ولی ضوابط هم داریم. متأسفانه روابط هم داریم ، روابط سالم پسندیده هست ولی روابط. هیچگاه. 

بگذریم ، وقتیکه آدم دمادم زندگی نبیند! عدم می بیند و سقوط میکند. همین که حداقل نباشه ، مجبوری عمری آنجور که نمی خواهی زندگی کنی! لباسهایی بپوشی که اصلا دوست نداشتی. یکی برایت نسخه می پیچد لباس امروزی ، یکی. و اصلا مهم نیست که خودت چه می پسندی. 

شاید این بیت شعر تمام حرف را بزند : 

تن آدمی شریف است به جان آدمیت     نه همین لباس زیباست نشان آدمیت » 

همیشه وقتی به درک موضوعی میریسیم که به بحران افتاده ایم و در شرایط بحران هم همیشه تنها بوده ایم. تاریخ را بخوانید ، در بزنگاه تاریخی هیچ یاوری نداشتیم و حالا بیایید بر واحدی کوچکتر مثل : شهر ، خانواده. 

جامعه روزبه روز به فرهنگی عجیب گرایش پیدا میکنه! یعنی همان غربزدگی هست ؟ فقط میدانم این جامعه ی من نبود ، کشور من هنوز با اخلاقه با غیرته ، ولی باید نگاهی هم به عمق جامعه و خانواده ها انداخت. برای من که دهه شصتی هستم ، حکم مردن دارد وقتی برایم در جایی! می نویسند. س ک س چت هستی ؟ پایه ای ؟ عمری مجردم و هرگز نگاهی به ناموس مردم نکرده‌ام ، آنوقت این سوالها ، اصلا این س ک س چت دیگر چیست؟ 

بهترست لب ببندم. من نمی گویم که از مباحث و مطالب من که خشک و خسته کننده است استفاده کنند ، البته برای نسل جدید علوم من شده کسل کننده! ولی حداقل حرمت و غیرت فلاتی پهناور را حفظ کنند که عمری گویند متمدن بوده و خاستگاه بشری. 

نگویید از خودت شروع کن که من عاری هستم ولی معصوم هم نیستم. من در منجلاب دیگران فرو افتاده ام. 

ما ناخودآگاه از قافله عقب ماندیم و فریادرسی هم ندارم. 

متأسفانه هیچکس مرا آنگونه هستم ، نمی خواهد. خوب نخواه ، ولی بدان با تقدیر نمی شود جنگید و خیلی چیزها خدادادی است. چهره و قواره را خدا داده ، پس چه حرفی در این ارتباط مطرح است. همین حرفها پسرهای بعدی را به عمل و جراحی سوق میدهد. از ما گذشت ولی آنان نمی خواهند که متلک بشنوند و اینگونه مرزها میشکند. عمل زیبایی تا حدی نعمت است مثلا برداشتن یک خال زشت و 

این مقاله را ادامه می دهم چون ادامه هم دارد.

متأسفانه برخی سایتها مقاله ها را در سایت خود انتشار میدهند ، در صورتیکه ما ویرایش میکنیم و گاه صلاح اینکه حذف شود ولی در وب آنها ماندگار ، یعنی چه؟ 


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها